به گزارش مشرق، عربستان سعودی طی ۴ سال گذشته روابط گستردهای را با رژیم صهیونیستی برقرار کرده است. این روابط شامل روابط غیر رسمی مقامات درجه دوم دو طرف گرفته (دیدار ترکی فیصل و عاموس یادلین و دیدار انور عشقی و دوری گلد) تا اخبار سفر مخفیانه «یوسی کوهن» به ریاض یا دیدار «محمد بن سلمان» و «نتانیاهو» در یک کشور ثالث شده است. اما با این حال عربستان به سمت عادی سازی روابط حرکت نمیکند.
بخشی از این تعلل مربوط به این است که عربستان به دنبال آن است تا با عادی سازی روابط بسیاری از کشورهای دیگر را در جهان اسلام نیز به همراه خود به سمت عادی سازی روابط بکشاند. اما بخش مهمتر آن ناشی از موانعی است که اجازه عادی سازی را به عربستان و رژیم سعودی نمیدهد.
دیدار انور عشقی و دوری گلد
مشکلات داخلی
در فضای داخلی عربستان، ساختار مذهبی حاکم بر عربستان و جامعه بومی و سنتی این کشور یکی از موانع اصلی رژیم سعودی در برقراری ارتباط با صهیونیستها است.
درگیری با جریان مذهبی تندرو وهابی
«محمد بن سلمان» یکی از تندروترین و مستبدترین حاکمان عربستان است. او درگیری شدیدی با جریان مذهبی وهابی داشت. جریان وهابی با وجود تمام تندروییهایی که در عرصه دیگر داشت در عرصه ورود صهیونیستها به عربستان نیز به شدت مخالف بود. این مخالفت یکی از مهمترین مشکلات سعودیها بود. چرا که جامعه سنتی عربستان به شدت از این جریان حمایت کرده، به دستورات آنها گوش فرا می دهد. لذا حرکت «محمد بن سلمان» در راستای اجرای طرحهایش به درگیری با این جریان انجامید. به گونهای که او را به سرکوب این جریان واداشت. اما این سرکوب نتوانست ماجرا را به طور کامل تمام کند او هنوز نگران این جریان در داخل عربستان است.
رقبای قدرت در دربار عربستان
«محمد بن سلمان» زمانی به قدرت رسید که جریان خانواده «عبدالله»، پادشاه قبلی کاملاً مخالف او بودند. این مخالفت در آغاز کار «محمد بن سلمان» را به سرکوب و بازداشتهای گستردهای کشاند که هنوز برخی از آنها ادامه دارند. یکی از وجوه درگیری این جریان رقیب با «محمد بن سلمان» همین مسئله بود. اگرچه روابط پنهان با صهیونیستها به دهههای قبل و تمام دربار عربستان باز میگردد اما اینکه این رابطه در چه سطحی و چگونه باشد مورد اختلاف دو طرف بود و مانعی جدی برای «محمد بن سلمان» در اعلام رسمی عادی سازی ایجاد کرد.
مشکلات خارجی
علاوه بر مشکلاتی که عربستان در داخل کشور برای اعلام رسمی عادی سازی با رژیم صهیونیستی داشت، مشکلاتی از خارج بر دربار عربستان و شخص «محمد بن سلمان» تحمیل میشود که هنوز به آنها اجازه عادی سازی رسمی را نمیدهد.
جایگاه مکه و مدینه در جهان اسلام
مکه و مدینه به عنوان قبله و شهری که قبر حضرت رسول اکرم(ص) و بسیاری از اهل بیت و صحابه در آن قرار دارد، مورد احترام تمام مسلمانان جهان است. رژیم سعودی نیز با معرفی کردن خود به عنوان خادم این دو حرم شریف، صاحب جایگاهی شده است که می توان گفت بالاترین جایگاه حائز اهمیت در جهان اسلام است. حال رژیم سعودی که این جایگاه را در اختیار دارد، نمیتواند بدون توجه به دیدگاه مسلمانان جهان، به عادی سازی رسمی با رژیم صهیونیستی روی آورد.
نگاه به شدت مخالفی در بین امت اسلامی نسبت به موضوع عادی سازی روابط با رژیم صهیونیستی وجود دارد که عربستان هراس آن دارد، در صورت عادی سازی غافلگیرانه، با تبعات منفی آن مواجه شود.
کنار رفتن ترامپ و روی کار آمدن «بایدن»
یکی از معضلات جدی «محمد بن سلمان» در منطقه، کنار رفتن «دونالدترامپ» از قدرت بود. «محمد بن سلمان» با روی کار آمدن «ترامپ» تمام تخم مرغ هایش را در سبد وی گذاشت و با خیال اینکه او تا ۸ سال در رأس قدرت حضور دارد در عرصه منطقهای شروع به تاختن کرد اما کنار رفتن «ترامپ» پس از ۴ سال برای او تبدیل به کابوس شد. «بایدن» هنگامی که روی کار آمد دو گزینه اصلی «ترامپ» را که «محمد بن سلمان» روی آن سرمایه گذاری کرده بود کنار گذاشت و این مسئله به او ضربه سختی وارد کرد.
گزینه اول، «معامله قرن» بود. «محمد بن سلمان» بر اساس طرح «معامله قرن ترامپ» در حال حرکت بود اما کنار رفتن «ترامپ» و مخالفت «بایدن» با این طرح به شدت ولیعهد سعودی را با مشکل مواجه کرد. چرا که او در مسیر «معامله قرن» بسیاری از همراهان عربستان مثل مصر، حکومت خودگردان و اردن را به شدت رنجانده بود.
گزینه دوم، جنگ یمن بود که «بایدن» بر خلاف «ترامپ» به مخالفت با آن پرداخت و حمایتی که «ترامپ» انجام داده بود را ادامه نداد و پشت «محمد بن سلمان» را خالی کرد.
با شرایط موجود، «محمد بن سلمان» باید در دو عرصه داخلی و خارجی این موانع را رفع کند او در داخل باید شرایط را در راستای همراهی با خود منسجم کند. آماده کردن افکار عمومی داخل از طریق اجرای طرحهای غربی صورت گرفته است اما به نظر میرسد جریان سنتی و مذهبی داخل عربستان به سان آتشی زیر خاکستر است که میتواند او را گرفتار کند.
در عرصه خارج از عربستان نیز او از یکسو نیاز به آماده شدن همراهی افکار عمومی جهان اسلام دارد که به نظر میرسد برای او یک رؤیا است و او همین حالا یکی از شخصیتهای مورد تنفر در جهان اسلام محسوب میشود. از سوی دیگر او نیاز به یک حامی تمام عیار مثل «ترامپ» دارد تا به پشتوانه آن به سمت عادی سازی رسمی حرکت کند. مسئلهای که بعید است به این زودیها محقق شده، خیال حاکمیت کنونی را از عادی سازی روابط راحت کند.